امروز تمام امیدم از خوندن اینه که آخرشب برسه،دوشی بگیرم،مسواک بزنم،آهنگ دهه شصتی پلی کنم،برقصم و صورتم رو بند بندازم و هیچ ایده ای ندارم که چطور میتونم همه ی این کارها رو طی چهل و پنج دقیقه ای که وقت دارم انجام بدم.

 

*من از آدمی که هستم تعجب میکنم.امروز به مادرم گفتم نمیدونم به چه منبع انرژی وصلم که تمام نمیشه.امیدوارم که تمام نشه البته!


مشخصات

آخرین جستجو ها