*دیشب یکی از بدترین شبهای زندگیم رو گذروندم.قرص خورده و مسواک زده،آماده ی خواب میشدم که همگروهیم که کشیک بود زنگ زد و گفت فلان مریض رو تو توی کشیکت ویزیت کردی?

قلبم ریخت.گفتم آره،چی شده?

هنوز که هنوزه نفهمیدم چرا و به چه علتی پلاکت مریض رو اشتباه خونده بودم.بخاطر خواب آلودگی بوده یا چیز دیگه ای نمیدونم اما اشتباه خیلی بزرگی کردم و همین باعث اشتباهم توی order گذاشتن شده بود.دوستم گفت چکار کنیم?صداش رو نمیشنیدم و فقط تپش های وحشیانه ی قلبم رو حس میکردم.گرچه شکرخدا مساله چیزی نبود که مریض بخاطرش آسیب ببینه اما خطای بزرگی بود.

تا امروز صبح که بچه ها یکجوری اشتباهم رو بدون اینکه رزیدنت بفهمه جمع و جور کنن و خبر خوشحالی رو بهم برسونن حداقل ده سال پیر شدم.

حالا با چشم های اشکی خداروشکر میکنم که اولا اشتباهم به بیمار آسیب نزد و ثانیا کسی متوجه نشد.وگرنه.وگرنه?.خدا میدونه.


*توی کشیک قبلیم باید یک بیمار آنسفالوپاتی کبدی رو خودم به تنهایی و بدون کمک رزیدنت منیج میکردم.برام لذت بخش بود وقتی میدونستم دقیقا باید چکار کنم و چه orderی بذارم.مریض همچنین باید TAP مایع آسیت(کشیدن آب شکم)میشد.سوزن رو که زدم دیدم فقط خون از شکم مریض میاد.هرچه صبر کردم رنگ مایع روشن نشد و در اون لحظه از شدت اضطراب فقط آرزوی مرگ میکردم.من تابحال تجربه ی همچین چیزی نداشتم اما بخش منطقی مغزم میگفت خب مریض سرطان کبد داره و خب طبیعیه که مایع خونی باشه اما بخش ترسیده ی مغزم مدام آلارم میداد اگه طبیعی نباشه چی?

بخش منطقی میگفت اگر روده رو سوراخ کرده بودم که باید مدفوع میومد نه خون،بخش ترسیده میگفت اگر رگی رو پاره کرده باشی چه?بخش منطقی میگفت تو آناتومی خوندی و میدونی اینجا رگی نیست،بخش ترسیده اما خر خودش رو سوار بود.

نمیتونم اضطرابم رو وصف کنم و اینکه چه ها کشیدم تا بالاخره تونستم تلفن رو بردارم و به رزیدنت زنگ بزنم و خودم رو برای هر توبیخی آماده کنم،و اما در جواب بشنوم"مریض کنسر متاستاتیک داره،نگران نباش طبیعیه".من اونجا هم ده سال،حداقل ده سال پیرتر شدم.


*اینا رو نوشتم که یادم بمونه چه مسئولیتی رو دوشم دارم.که یادم بمونه چه چیزهایی من رو از رشته ی مورد علاقه ام،ارتوپدی عزیزم میترسونه.انتخاب یکی از خطرناک ترین رشته ها که کوچکترین خطا میتونه مریض رو همیشه ناتوان کنه من رو واقعا میترسونه و هنوز نمیدونم تواناییش رو دارم یا نه.


*انسان لعنتی ممکن الخطاست.گرچه توی پزشکی خطا جایز نیست اما ممکنه اما فراموش نکنید که هیچ پزشکی آسیب مریضش رو نمیخواد.من میدونم تا آخر عمر کاریم ممکنه بارها و بارها اشتباه کنم اما امیدوارم اشتباهم هیچوقت به کسی آسیب نزنه.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها