دیگه بعد از ظهرها خبری از اون اضطراب و بی قراری سابق نیست.چقدر دنیا از پشت عینک داروهای روانپزشکی دوست داشتنی تره.باید یک جایی یادداشت کنم تا یادم بمونه هروقت رفتم طرح،کنار نسخه ی تمام مریضهام یک داروی ضد اضطراب یا افسردگی بنویسم.حالا میخواد شکایت اولیه اش سرماخوردگی باشه یا اسهال یا هر چیز دیگه ای مهم نیست.مهم این لعنتی های هدیه ی علم به بشریت هستن و بس.این گردالی های ریز زندگی بخش!


مشخصات

آخرین جستجو ها